::هیئت محبان ولایت:: - یا غیاث المستغیثین . ترس و وحشت در چشمانشان موج می زند!
به خواب می روم و گاه گاه می میرم
به روی دست پدر بی گناه می میرم
مرا به جرم کدامین گناه باید کشت؟
چه کرده ام که در این اشتباه می میرم؟
نمک مپاش به زخمم وگرنه می سوزم
نمک مپاش به زخمم که آه..٬می میرم
فرار می کنم از دست گرگ ها اما
به دست طایفه ای رو سیاه می میرم
چه سرنوشت بدی ٬ روزگار نامردی!
که بین مردم بی سر پناه می میرم
و در برابر چشمان مردم دنیا
چه کودکانه در این قتلگاه می میرم
نشسته ام سر آوار خانه٬ در حالی
که چشم دوخته ام توی ماه می میرم
محمد سعید میرزایی
یا غیاث المستغیثین